معنی فارسی tigerling
B1تایگرلینگ به تولهی ببر یا یک ببر کوچک اشاره دارد.
A young tiger or cub.
- NOUN
example
معنی(example):
تایگرلینگ زیر سایه یک درخت چرت میزد.
مثال:
The tigerling napped under the shade of a tree.
معنی(example):
تایگرلینگ معمولاً بازیگوش و کنجکاو است.
مثال:
A tigerling is often playful and curious.
معنی فارسی کلمه tigerling
:
تایگرلینگ به تولهی ببر یا یک ببر کوچک اشاره دارد.