معنی فارسی tight
A2سفت، محکم، به معنای عدم قابلیت حرکت یا جابجایی.
Firmly held in place; unable to loosen or move.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
درپوش شیشه خیلی سفت است و نمیتوانم آن را باز کنم.
مثال:
The lid on the jar is too tight to open.
معنی(example):
مطمئن شوید که در حین صعود، طناب را سفت نگه دارید.
مثال:
Make sure to keep the rope tight while climbing.
معنی فارسی کلمه tight
:
سفت، محکم، به معنای عدم قابلیت حرکت یا جابجایی.