معنی فارسی tightest
B1تنگترین، نشاندهنده بیشترین فشار یا کمترین فضای آزاد در مقایسه با سایر موارد مشابه است.
Having the least amount of looseness or space; most constrained.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این تنگترین حالتی است که پیراهن میتواند فیت شود.
مثال:
This is the tightest that the shirt can fit.
معنی(example):
او در نزدیکترین مسابقه فصل پیروز شد.
مثال:
He won the tightest race of the season.
معنی فارسی کلمه tightest
:
تنگترین، نشاندهنده بیشترین فشار یا کمترین فضای آزاد در مقایسه با سایر موارد مشابه است.