معنی فارسی tightness

B1

سفتی، حالتی که در آن چیزی به شدت کشیده یا فشار داده می‌شود.

The state of being tight or firmly held in place.

noun
معنی(noun):

The quality or degree of being tight

example
معنی(example):

سفتی طناب بالا رفتن را سخت کرده بود.

مثال:

The tightness of the rope made it hard to climb.

معنی(example):

او بعد از دویدن در سینه‌اش سفتی حس کرد.

مثال:

He felt a tightness in his chest after running.

معنی فارسی کلمه tightness

: معنی tightness به فارسی

سفتی، حالتی که در آن چیزی به شدت کشیده یا فشار داده می‌شود.