معنی فارسی tilings
B1فرایند یا عمل نصب کاشیها بر روی سطوح.
The arrangement or decoration of tiles on a surface, usually for floors or walls.
- OTHER
example
معنی(example):
او کاشیهای روشن را برای کاشیکاری حمام انتخاب کرد.
مثال:
He chose bright tiles for the bathroom tilings.
معنی(example):
کاشیکاریهای آشپزخانه از سرامیک ساخته شدهاند.
مثال:
The tilings in the kitchen are made of ceramic.
معنی فارسی کلمه tilings
:
فرایند یا عمل نصب کاشیها بر روی سطوح.