معنی فارسی tiltmaking
B1ساختن کج، فرآیند یا مهارت ایجاد نمودهایی که شامل شیب و انحراف هستند.
The process or art of creating tilts in design or art.
- NOUN
example
معنی(example):
ساختن کج یک مهارت ضروری برای هنرمند است.
مثال:
Tiltmaking is an essential skill for the artist.
معنی(example):
او سالها را صرف بهبود تکنیکهای ساختن کج خود کرد.
مثال:
She spent years perfecting her tiltmaking techniques.
معنی فارسی کلمه tiltmaking
:
ساختن کج، فرآیند یا مهارت ایجاد نمودهایی که شامل شیب و انحراف هستند.