معنی فارسی tilty
B1کج، به حالتی اشاره دارد که به طور یکنواخت یا عمودی ترسیم نشده باشد.
Inclined or leaning to one side.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تصویر روی دیوار کج به نظر میرسید و نیاز به تنظیم داشت.
مثال:
The picture on the wall looked tilty and needed adjusting.
معنی(example):
او وقتی تعادلش را از دست داد، حرکت کجی انجام داد.
مثال:
He made a tilty movement when he lost his balance.
معنی فارسی کلمه tilty
:
کج، به حالتی اشاره دارد که به طور یکنواخت یا عمودی ترسیم نشده باشد.