معنی فارسی timbersome

B1

مشکل‌ساز، اشاره به چیزی که دردسر و چالش ایجاد می‌کند.

Causing difficulty or trouble; troublesome.

example
معنی(example):

طبیعت مشکل‌ساز پروژه نیاز به ماشین آلات سنگین داشت.

مثال:

The timbersome nature of the project required heavy machinery.

معنی(example):

ایده‌های مشکل‌ساز او معمولاً تیم را تحت فشار قرار می‌داد.

مثال:

Her timbersome ideas tended to overwhelm the team.

معنی فارسی کلمه timbersome

: معنی timbersome به فارسی

مشکل‌ساز، اشاره به چیزی که دردسر و چالش ایجاد می‌کند.