معنی فارسی timbreled
B2تیمبرید شده، به معنای افزودن بافت یا کیفیت خاص به یک اثر هنری یا صدا.
Enhanced with texture or quality, often used in artistic contexts.
- VERB
example
معنی(example):
هنرمند نقاشیهایش را تیمبرید کرد تا بافت آنها را بهبود بخشد.
مثال:
The artist timbreled his paintings to enhance their texture.
معنی(example):
صدا تیمبرید شد تا تنالیته غنیتری ایجاد کند.
مثال:
The sound was timbreled to create a rich tone.
معنی فارسی کلمه timbreled
:
تیمبرید شده، به معنای افزودن بافت یا کیفیت خاص به یک اثر هنری یا صدا.