معنی فارسی timelessly
C1به صورت بیزمان، به معنای عدم وابستگی به زمان.
In a manner that is unaffected by the passage of time.
- ADVERB
example
معنی(example):
او دوست دارد هنری خلق کند که به صورت بیزمان صحبت کند.
مثال:
She loves to create art that speaks timelessly.
معنی(example):
موسیقی میتواند به صورت بیزمان با مردم ارتباط برقرار کند.
مثال:
Music can connect with people timelessly.
معنی فارسی کلمه timelessly
:
به صورت بیزمان، به معنای عدم وابستگی به زمان.