معنی فارسی timenoguy

B1

وضعیتی که در آن هیچ شخصی مسئولیت یا رهبری ندارد و وضعیت بلاتکلیف است.

A situation where there is no clear leader or responsible person.

example
معنی(example):

در جلسه، وضعیت timenoguy داشتیم.

مثال:

In the meeting, we had a timenoguy situation.

معنی(example):

این واقعاً یک timenoguy بود، بدون هیچ جهت‌گیری واضحی.

مثال:

It was a true timenoguy, with no clear direction.

معنی فارسی کلمه timenoguy

: معنی timenoguy به فارسی

وضعیتی که در آن هیچ شخصی مسئولیت یا رهبری ندارد و وضعیت بلاتکلیف است.