معنی فارسی timescale

B2

زمان‌بندی، به دوره زمانی مشخصی اطلاق می‌شود که برای برنامه‌ریزی یا تحلیل یک پروژه یا رویداد استفاده می‌شود.

A scale of time within which events or processes occur.

noun
معنی(noun):

A series of events used as a rough measure of duration.

example
معنی(example):

زمان‌بندی پروژه برای شش ماه تعیین شده است.

مثال:

The project's timescale is set for six months.

معنی(example):

زمان‌بندی‌های مختلف می‌توانند بر نحوه تفسیر ما از وقایع تاریخی تأثیر بگذارند.

مثال:

Different timescales can affect how we interpret historical events.

معنی فارسی کلمه timescale

: معنی timescale به فارسی

زمان‌بندی، به دوره زمانی مشخصی اطلاق می‌شود که برای برنامه‌ریزی یا تحلیل یک پروژه یا رویداد استفاده می‌شود.