معنی فارسی timestamping
B1زمانبندی، فرایند اضافه کردن تایماستمپ به رخدادها برای ردیابی زمان آنها.
The process of adding time markers to events or documents.
- verb
verb
معنی(verb):
To record the date and time of (an event, etc).
example
معنی(example):
زمانبندی برای پیگیری تغییرات ضروری است.
مثال:
Timestamping is essential for keeping track of changes.
معنی(example):
نرمافزار شامل ویژگیهای زمانبندی برای سازماندهی بهتر است.
مثال:
The software includes timestamping features for better organization.
معنی فارسی کلمه timestamping
:
زمانبندی، فرایند اضافه کردن تایماستمپ به رخدادها برای ردیابی زمان آنها.