معنی فارسی timetaker

B1

زمان‌گیر به فردی اطلاق می‌شود که به بهینه‌سازی و مدیریت زمان اهمیت می‌دهد.

A person who effectively manages and organizes their time.

example
معنی(example):

او یک زمان‌گیر است که همیشه برنامه خود را مدیریت می‌کند.

مثال:

He is a timetaker who always manages his schedule.

معنی(example):

زمان‌گیر بودن به تحقق اهداف کمک می‌کند.

مثال:

Being a timetaker helps in meeting deadlines.

معنی فارسی کلمه timetaker

: معنی timetaker به فارسی

زمان‌گیر به فردی اطلاق می‌شود که به بهینه‌سازی و مدیریت زمان اهمیت می‌دهد.