معنی فارسی tinchill

B1

تینچیل، نوعی موجود رنگارنگ که معمولاً در نوشته‌های ادبی توصیف می‌شود.

A term describing a colorful creature, often used in literature.

example
معنی(example):

تینچیل به خاطر رنگ‌های زنده‌اش شناخته می‌شود.

مثال:

The tinchill is known for its vibrant colors.

معنی(example):

او یک تینچیل را با رنگ‌های روشن نقاشی کرد.

مثال:

He painted a tinchill in bright shades.

معنی فارسی کلمه tinchill

: معنی tinchill به فارسی

تینچیل، نوعی موجود رنگارنگ که معمولاً در نوشته‌های ادبی توصیف می‌شود.