معنی فارسی tindered
B2تندر کردن، به معنای آمادهسازی یا خشک کردن موادی برای ایجاد آتش.
To prepare material by drying or treating it to facilitate ignition.
- VERB
example
معنی(example):
کاغذ بهگونهای آماده شده بود که آتش زدن آن آسانتر باشد.
مثال:
The paper was tindered to make it easier to ignite.
معنی(example):
او چوبهای کوچک را قبل از روشن کردن آتش آماده کرد.
مثال:
He tindered the kindling before starting the fire.
معنی فارسی کلمه tindered
:
تندر کردن، به معنای آمادهسازی یا خشک کردن موادی برای ایجاد آتش.