معنی فارسی tines

B1

دندانه‌ها، بخش‌های تیز چنگال که برای فرو رفتن یا برداشتن غذا استفاده می‌شوند.

The prongs of a fork or similar utensil used for holding food.

noun
معنی(noun):

A spike or point on an implement or tool, especially a prong of a fork or a tooth of a comb.

معنی(noun):

A small branch, especially on an antler or horn.

معنی(noun):

A wild vetch or tare.

example
معنی(example):

چنگال سه دندانه داشت که برای برداشتن غذا مناسب بود.

مثال:

The fork had three tines that were perfect for picking up food.

معنی(example):

دندانه‌ها برای استفاده مؤثر از چنگال ضروری هستند.

مثال:

Tines are essential for effective use of a fork.

معنی فارسی کلمه tines

: معنی tines به فارسی

دندانه‌ها، بخش‌های تیز چنگال که برای فرو رفتن یا برداشتن غذا استفاده می‌شوند.