معنی فارسی tingible
B1قابل لمس، به چیزی که میتوان آن را بهطور فیزیکی حس کرد یا درک کرد اشاره دارد.
Capable of being touched; palpable.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این اشیاء قابل لمس به راحتی در دست شما جا میگیرند.
مثال:
These tingible objects can be easily held in your hand.
معنی(example):
او کالاهای قابل لمس را به محصولات دیجیتال ترجیح میدهد.
مثال:
He prefers tingible goods over digital products.
معنی فارسی کلمه tingible
:
قابل لمس، به چیزی که میتوان آن را بهطور فیزیکی حس کرد یا درک کرد اشاره دارد.