معنی فارسی tink

A2 /tɪŋk/

تیک به صدای نازکی اطلاق می‌شود که به همراه ضربه‌های جزئی یا ضربه به اشیاء تولید می‌شود.

A light, sharp sound, typically made by a small object hitting another.

noun
معنی(noun):

A sharp, quick sound; a tinkle.

verb
معنی(verb):

To emit a high-pitched sharp or metallic noise.

مثال:

Jimmy heard the bells tink.

example
معنی(example):

او صدای تیک از ساعت شنید.

مثال:

She heard a tink from the clock.

معنی(example):

صدای تیک لیوان‌های بلورین دلنشین بود.

مثال:

The tink of the crystal glasses was melodious.

معنی فارسی کلمه tink

: معنی tink به فارسی

تیک به صدای نازکی اطلاق می‌شود که به همراه ضربه‌های جزئی یا ضربه به اشیاء تولید می‌شود.