معنی فارسی tinkly
B1تینکل برای توصیف صدایی شیرین و نازک که معمولا دلپذیر و جذاب است استفاده میشود.
Describes a light, delicate sound that is often pleasant and charming.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
صدای نازک زنگ های بادی آرامش بخش بود.
مثال:
The tinkly sound of the wind chimes was soothing.
معنی(example):
خنده او دارای کیفیت نازکی بود که باعث می شد همه لبخند بزنند.
مثال:
Her laughter had a tinkly quality that made everyone smile.
معنی فارسی کلمه tinkly
:
تینکل برای توصیف صدایی شیرین و نازک که معمولا دلپذیر و جذاب است استفاده میشود.