معنی فارسی tinnen

B1

آثاری یا اشیاء ساخته شده از تِن که معمولاً در نمایشگاه‌ها یا موزه‌ها دیده می‌شوند.

Objects or artifacts made of tin, often displayed in exhibitions or museums.

example
معنی(example):

قطعات تِن در زیر نور درخشش داشتند.

مثال:

The tinnen pieces glimmered under the light.

معنی(example):

او آثار تِن را از موزه جمع‌آوری کرد.

مثال:

He collected tinnen artifacts from the museum.

معنی فارسی کلمه tinnen

: معنی tinnen به فارسی

آثاری یا اشیاء ساخته شده از تِن که معمولاً در نمایشگاه‌ها یا موزه‌ها دیده می‌شوند.