معنی فارسی tinsels

A2

نوارهای نازک و براق که معمولاً برای تزئین استفاده می‌شوند.

Thin, shiny strips typically used for decoration.

example
معنی(example):

درخت با تزیینات زیبای فلزی آراسته شده بود.

مثال:

The tree was adorned with beautiful tinsels.

معنی(example):

آنها تزیینات براق فلزی را دور شیشه‌ها آویزان کردند.

مثال:

They hung shiny tinsels around the windows.

معنی فارسی کلمه tinsels

: معنی tinsels به فارسی

نوارهای نازک و براق که معمولاً برای تزئین استفاده می‌شوند.