معنی فارسی tip-
B1انعام، مقدار پولی که به عنوان قدردانی به شخصی که خدمات ارائه میدهد داده میشود.
A small amount of money given to someone for their service, typically as a gesture of appreciation.
- NOUN
example
معنی(example):
من برای خدمات عالی گارسون انعامی گذاشتم.
مثال:
I left a tip for the waiter for his great service.
معنی(example):
در رستورانها عادی است که انعام بدهید تا قدردانی نشان دهید.
مثال:
It’s usual to tip in restaurants to show appreciation.
معنی فارسی کلمه tip-
:
انعام، مقدار پولی که به عنوان قدردانی به شخصی که خدمات ارائه میدهد داده میشود.