معنی فارسی tip-toeing

B1

عمل انجام دادن حرکت‌های آرام و احتیاطی با نوک انگشتان پا.

The act of moving cautiously or quietly on tip-toe.

example
معنی(example):

کودکان به آرامی در باغ با نوک پا حرکت می‌کردند.

مثال:

The children were tip-toeing through the garden.

معنی(example):

او در اطراف سگ خوابیده به آرامی با نوک پا حرکت می‌کرد.

مثال:

He was tip-toeing around the sleeping dog.

معنی فارسی کلمه tip-toeing

: معنی tip-toeing به فارسی

عمل انجام دادن حرکت‌های آرام و احتیاطی با نوک انگشتان پا.