معنی فارسی tipoff
B1اطلاعاتی که به سرعت و غیررسمی به فردی داده می‌شود تا به او در اتخاذ تصمیم کمک کند.
A piece of information that serves as a warning or alert regarding a situation.
- noun
noun
معنی(noun):
An obvious clue or indication.
مثال:
The broken window and overturned plant pots were a tip-off that something was wrong.
معنی(noun):
A report of suspicious behaviour, especially to an authority.
مثال:
The police received a tip-off about a recent bank robbery.
example
معنی(example):
منبع اطلاعاتی درباره معامله مواد مخدر یک سرنخی داد.
مثال:
The informant gave a tipoff about the drug deal.
معنی(example):
او درباره کنسرت آینده یک سرنخی دریافت کرد.
مثال:
She received a tipoff about the upcoming concert.
معنی فارسی کلمه tipoff
:
اطلاعاتی که به سرعت و غیررسمی به فردی داده می‌شود تا به او در اتخاذ تصمیم کمک کند.
