معنی فارسی tiro
A2مبتدی، شخصی که در یک زمینه تخصصی تازهکار و نسبتاً بیتجربه است.
A beginner or novice in a particular field or activity.
- noun
noun
معنی(noun):
A newly recruited soldier.
example
معنی(example):
بهعنوان یک مبتدی در این زمینه، او مشتاق به یادگیری بود.
مثال:
As a tiro in the field, she was eager to learn.
معنی(example):
مبتدی در طول ارائه چند اشتباه کرد اما سریع یاد گرفت.
مثال:
The tiro made several mistakes during the presentation but learned quickly.
معنی فارسی کلمه tiro
:
مبتدی، شخصی که در یک زمینه تخصصی تازهکار و نسبتاً بیتجربه است.