معنی فارسی titularly
B1به صورت عنوانی و نه واقعی؛ به معنای اینکه یک عنوان یا مقام رسمی وجود دارد اما تأثیر واقعی ندارد.
Referring to something that exists by title or name but may lack power or authority.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
In a titular way.
example
معنی(example):
از نظر عنوان، او رهبر گروه است.
مثال:
Titularly, he is the leader of the group.
معنی(example):
او از نظر عنوان این موقعیت را دارد اما هیچ قدرت واقعی ندارد.
مثال:
She titularly holds the position but has no real power.
معنی فارسی کلمه titularly
:
به صورت عنوانی و نه واقعی؛ به معنای اینکه یک عنوان یا مقام رسمی وجود دارد اما تأثیر واقعی ندارد.