معنی فارسی to bits
B1به تکههای کوچک تقسیم شده، به طور کلی به معنای آسیب دیدن و خرابی است.
Into very small pieces; completely broken or damaged.
- OTHER
example
معنی(example):
اسباببازی وقتی افتاد به تکههایی شکست.
مثال:
The toy broke into bits when I dropped it.
معنی(example):
این خبر امیدهای او را به تکههای کوچک خرد کرد.
مثال:
The news shattered her hopes to bits.
معنی فارسی کلمه to bits
:
به تکههای کوچک تقسیم شده، به طور کلی به معنای آسیب دیدن و خرابی است.