معنی فارسی to cap it all

B2

به معنای اضافه کردن یک نکته نهایی یا توجیه‌پذیر به یک وضعیت، معمولاً ناکارآمد یا مشکل‌ساز.

To add a final piece of information that caps off a situation, often negative or troublesome.

example
معنی(example):

برای اینکه همه چیز را تکمیل کند، آنها پس از یک فصل سخت قهرمانی را به دست آوردند.

مثال:

To cap it all, they won the championship after a tough season.

معنی(example):

او کیف پولش را فراموش کرد و برای اینکه همه چیز را تکمیل کند، باران شروع به باریدن کرد.

مثال:

He forgot his wallet, and to cap it all, it started raining.

معنی فارسی کلمه to cap it all

: معنی to cap it all به فارسی

به معنای اضافه کردن یک نکته نهایی یا توجیه‌پذیر به یک وضعیت، معمولاً ناکارآمد یا مشکل‌ساز.