معنی فارسی to-a-turn
B1به معنای مناسب و عالی برای یک چیز، به ویژه در مواردی که به نتیجه مطلوبی میرسد.
Exactly right or done to perfection.
- IDIOM
example
معنی(example):
قطعات پازل به خوبی به هم متصل شدند.
مثال:
The puzzle pieces fit together to a turn.
معنی(example):
کیک به خوبی پخته شد، کاملاً طلایی و پفی.
مثال:
The cake was baked to a turn, perfectly golden and fluffy.
معنی فارسی کلمه to-a-turn
:
به معنای مناسب و عالی برای یک چیز، به ویژه در مواردی که به نتیجه مطلوبی میرسد.