معنی فارسی toadying
B2عمل چابلوسی کردن یا سعی در خوشایند ساختن دیگران برای منافع شخصی.
The act of flattering or ingratiating oneself to someone in power.
- verb
verb
معنی(verb):
(construed with to) To behave like a toady (to someone).
example
معنی(example):
چابلوسی به رئیس میتواند باعث کینهتوزی همکارانتان شود.
مثال:
Toadying to your boss can make your coworkers resentful.
معنی(example):
چابلوسی او برای همه در دفتر واضح بود.
مثال:
His toadying was obvious to everyone in the office.
معنی فارسی کلمه toadying
:
عمل چابلوسی کردن یا سعی در خوشایند ساختن دیگران برای منافع شخصی.