معنی فارسی tomato
A2 [tʰə̥ˈmeɪɾoʊ]گوجه‌فرنگی، میوه‌ای که معمولاً به عنوان سبزیجات در نظر گرفته می‌شود و در سالادها و غذاهای مختلف استفاده می‌شود.
A red or yellowish fruit with a juicy pulp, commonly used in cooking and salads.
- noun
- verb
A widely cultivated plant, Solanum lycopersicum, having edible fruit.
The savory fruit of this plant, red when ripe, treated as a vegetable in horticulture and cooking.
A shade of red, the colour of a ripe tomato.
A desirable-looking woman.
Lookit the legs on that hot tomato!
A stupid act or person.
To pelt with tomatoes
To add tomatoes to (a dish)
گوجه‌فرنگی میوه‌ای محبوب است که در بسیاری از غذاها استفاده می‌شود.
The tomato is a popular fruit used in many dishes.
من دوست دارم گوجه‌فرنگی را به سالادم اضافه کنم تا طعم بیشتری بگیرد.
I like to add tomato to my salad for extra flavor.
معنی فارسی کلمه tomato
:
گوجه‌فرنگی، میوه‌ای که معمولاً به عنوان سبزیجات در نظر گرفته می‌شود و در سالادها و غذاهای مختلف استفاده می‌شود.
