معنی فارسی tomy

A2

نام یک برند معروف اسباب بازی که محصولات متنوعی برای کودکان تولید می‌کند.

The name of a well-known toy brand that produces a variety of products for children.

example
معنی(example):

من یک اسباب بازی کوچک به نام تامی برای برادرم خریدم.

مثال:

I bought a small toy called Tomy for my nephew.

معنی(example):

تام و جی به خاطر اسباب بازی‌های خلاقانه و سرگرم‌کننده‌اش شناخته شده است.

مثال:

Tomy is known for its creative and fun toys.

معنی فارسی کلمه tomy

: معنی tomy به فارسی

نام یک برند معروف اسباب بازی که محصولات متنوعی برای کودکان تولید می‌کند.