معنی فارسی tonalites
B1تنالیتهها، نوعی از تغییرات رنگ و نور در هنر و موسیقی برای ایجاد احساسات مختلف.
Various shades or qualities of tone in art and music.
- noun
noun
معنی(noun):
An igneous, plutonic rock composed mainly of plagioclase.
معنی(noun):
Quartz diorite.
example
معنی(example):
هنرمند تصمیم گرفت از تنالیتههای مختلف در نقاشی خود استفاده کند.
مثال:
The artist chose to use various tonalites in his painting.
معنی(example):
تنالیتههای مختلف میتوانند حال و هوای یک ترکیب را تغییر دهند.
مثال:
Different tonalites can change the mood of a composition.
معنی فارسی کلمه tonalites
:
تنالیتهها، نوعی از تغییرات رنگ و نور در هنر و موسیقی برای ایجاد احساسات مختلف.