معنی فارسی tone with

B2

هماهنگی و ایجاد ارتباط احساسی با دیگران در یک گفتار یا ارائه.

To adjust one's manner or style to suit the audience.

example
معنی(example):

شما باید با مخاطب هماهنگی داشته باشید تا آنها را درگیر کنید.

مثال:

You should tone with the audience to engage them.

معنی(example):

گوینده به طور مؤثری توانست با جمعیت هماهنگی شود.

مثال:

The speaker managed to tone with the crowd effectively.

معنی فارسی کلمه tone with

: معنی tone with به فارسی

هماهنگی و ایجاد ارتباط احساسی با دیگران در یک گفتار یا ارائه.