معنی فارسی toneless

B1

بی‌تن، اشاره به حالتی دارد که در آن صدا فاقد تنوع و تغییرات آهنگی است و معمولاً احساسات یا هیجانات را منتقل نمی‌کند.

Having or producing no tone; lacking variation in pitch or intonation.

adjective
معنی(adjective):

Lacking tone or expression.

معنی(adjective):

Lacking vitality; listless.

معنی(adjective):

Lacking tone or pitch, have the neutral tone.

example
معنی(example):

اجرای بی‌تن خواننده، تماشاگران را ناامید کرد.

مثال:

The singer's toneless performance left the audience disappointed.

معنی(example):

او با صدایی بی‌تن صحبت کرد و هیچ احساسی نشان نداد.

مثال:

He spoke in a toneless voice, showing no emotion.

معنی فارسی کلمه toneless

: معنی toneless به فارسی

بی‌تن، اشاره به حالتی دارد که در آن صدا فاقد تنوع و تغییرات آهنگی است و معمولاً احساسات یا هیجانات را منتقل نمی‌کند.