معنی فارسی tonus

B2

تنس عضلانی، فشاری که عضلات در حالت استراحت روی هم دارند، که برای تنظیم وضعیت بدن و فعالیت‌های حرکتی ضروری است.

The state of partial contraction of muscles at rest, essential for maintaining posture and balance.

noun
معنی(noun):

Tonicity; tone

مثال:

muscular tonus

example
معنی(example):

پزشک توضیح داد که تنس عضلانی برای تعادل مهم است.

مثال:

The doctor explained that muscle tonus is important for balance.

معنی(example):

تنس خوب کمک می‌کند تا وضعیت بدن حفظ شود و خستگی کاهش یابد.

مثال:

Good tonus helps maintain posture and reduces fatigue.

معنی فارسی کلمه tonus

: معنی tonus به فارسی

تنس عضلانی، فشاری که عضلات در حالت استراحت روی هم دارند، که برای تنظیم وضعیت بدن و فعالیت‌های حرکتی ضروری است.