معنی فارسی top table
B2میز اصلی یا میز سطح بالاتر، معمولاً اشاره به اعضای کلیدی یک سازمان دارد.
The main or senior members of a group, especially in a formal setting.
- NOUN
example
معنی(example):
در کنفرانس، من در میز اصلی نشسته بودم.
مثال:
At the conference, I was seated at the top table.
معنی(example):
تصمیمها در میز اصلی سازمان اتخاذ شد.
مثال:
Decisions were made at the top table of the organization.
معنی فارسی کلمه top table
:
میز اصلی یا میز سطح بالاتر، معمولاً اشاره به اعضای کلیدی یک سازمان دارد.