معنی فارسی top-side
B1سمت بالای یک شی یا سطح، معمولاً به بخش دیدنی مرتبط است.
The upper surface or part of an object or a particular area.
- NOUN
example
معنی(example):
باید سمت بالای صفحه تنظیم شود.
مثال:
The top-side of the page must be aligned.
معنی(example):
او با دقت سمت بالای مدل را رنگ آمیزی کرد.
مثال:
He carefully painted the top-side of the model.
معنی فارسی کلمه top-side
:
سمت بالای یک شی یا سطح، معمولاً به بخش دیدنی مرتبط است.