معنی فارسی tophus

C1

توده‌ای از رسوبات نمک در زیر پوست، معمولاً در بیماران نقرسی.

A deposit of urate crystals in tissues, especially seen in gout.

noun
معنی(noun):

A deposit of monosodium urate crystals in the body, caused by high levels of uric acid in the blood.

example
معنی(example):

پزشک توضیح داد که توفوس می‌تواند در بیماران مبتلا به نقرس ایجاد شود.

مثال:

The doctor explained that a tophus can develop in patients with gout.

معنی(example):

او یک توفوس قابل توجه روی گوشش داشت.

مثال:

He had a noticeable tophus on his ear.

معنی فارسی کلمه tophus

: معنی tophus به فارسی

توده‌ای از رسوبات نمک در زیر پوست، معمولاً در بیماران نقرسی.