معنی فارسی topicalised

B1

موضوعی کردن، فرآیند محوری قرار دادن مقوله‌ای خاص در محتوا.

To have made a certain topic the focal point in a communication context.

adjective
معنی(adjective):

(of a sentence) Having the topic at the beginning.

example
معنی(example):

سخنرانی در اطراف رویدادهای جاری موضوعی شد تا دانشجویان را درگیر کند.

مثال:

The lecture was topicalised around current events to engage students.

معنی(example):

در مقاله، او نظریه‌های مرتبط را موضوعی کرد تا استدلالش را پشتیبانی کند.

مثال:

In the essay, she topicalised relevant theories to support her argument.

معنی فارسی کلمه topicalised

: معنی topicalised به فارسی

موضوعی کردن، فرآیند محوری قرار دادن مقوله‌ای خاص در محتوا.