معنی فارسی torpedoed
B2عملی که در آن یک کشتی به وسیلهٔ اژدر نابود می‌شود یا به طور غیرمنتظره‌ای خراب می‌شود.
To be attacked and sunk by a torpedo; can also imply sabotage in a metaphorical sense.
- verb
verb
معنی(verb):
To send a torpedo, usually from a submarine, that explodes below the waterline of the target ship.
معنی(verb):
To sink a ship with one of more torpedoes.
معنی(verb):
To undermine or destroy any endeavor with a stealthy, powerful attack.
example
معنی(example):
کشتی در طول جنگ با اژدر هدف قرار گرفت.
مثال:
The ship was torpedoed during the war.
معنی(example):
آن‌ها پس از بررسی شرایط، معامله را به هم زدند.
مثال:
They torpedoed the deal after reviewing the terms.
معنی فارسی کلمه torpedoed
:
عملی که در آن یک کشتی به وسیلهٔ اژدر نابود می‌شود یا به طور غیرمنتظره‌ای خراب می‌شود.
