معنی فارسی torsade
B1تورساد، بافتی از مو که به صورت تابیده شده درست می‌شود.
A type of twisted braid or twist, often used in hairdressing.
- noun
noun
معنی(noun):
A decoration, especially on hats, made from twisted ribbon
معنی(noun):
Torsade de pointes
مثال:
Magnesium infusions for atrial fibrillation & torsade
example
معنی(example):
تورساد نوعی بافت پیچیده است که معمولاً در مدل موها استفاده می‌شود.
مثال:
A torsade is a type of twisted braid commonly used in hairstyles.
معنی(example):
او موهایش را در یک تورساد برای مهمانی درست کرده بود.
مثال:
She wore her hair in a torsade for the party.
معنی فارسی کلمه torsade
:
تورساد، بافتی از مو که به صورت تابیده شده درست می‌شود.
