معنی فارسی tortie
B1گربهای با الگوی رنگی خاص که ترکیبی از سه رنگ معمولا سیاه، کرمی و نارنجی است.
A cat with a coat that has a blend of three colors, typically black, cream, and orange.
- noun
noun
معنی(noun):
A tortoiseshell cat.
example
معنی(example):
یک گربه تورتی با ترکیب زیبایی از رنگها دارد.
مثال:
A tortie cat has a beautiful blend of colors.
معنی(example):
گربههای تورتی معمولاً به خاطر شخصیتهای خاص خود شناخته میشوند.
مثال:
Torties are often known for their unique personalities.
معنی فارسی کلمه tortie
:
گربهای با الگوی رنگی خاص که ترکیبی از سه رنگ معمولا سیاه، کرمی و نارنجی است.