معنی فارسی touch one's forelock

B2

به نشانه احترام یا تسلیم، معمولاً زمانی که به کسی که مقام بالاتری دارد، اشاره می‌شود.

To show respect or submission, typically by touching one's hair or forelock.

verb
معنی(verb):

(often satirical or contemptuous) To show deference or obsequious respect.

example
معنی(example):

او در احترام به سالخورده، به موی جلوی سرش اشاره کرد.

مثال:

He touched his forelock in respect to the elder.

معنی(example):

به عنوان نشانه‌ای از تسلیم، خدمتکار به موی جلوی سرش اشاره کرد.

مثال:

As a sign of submission, the servant touched his forelock.

معنی فارسی کلمه touch one's forelock

:

به نشانه احترام یا تسلیم، معمولاً زمانی که به کسی که مقام بالاتری دارد، اشاره می‌شود.