معنی فارسی touch-point
B2نقطهای که کاربر یا مشتری با یک برند، محصول یا خدمات در تعامل است.
A specific point of contact between a customer and a company, impacting the overall experience.
- NOUN
example
معنی(example):
هر نقطه تماس در مسیر کاربر اهمیت دارد.
مثال:
Every touch-point in the user journey matters.
معنی(example):
شناسایی هر نقطه تماس به بهبود رضایت مشتری کمک میکند.
مثال:
Identifying each touch-point helps in improving customer satisfaction.
معنی فارسی کلمه touch-point
:
نقطهای که کاربر یا مشتری با یک برند، محصول یا خدمات در تعامل است.