معنی فارسی toughed
B2متوقف نشدن یا تسلیم نشدن در شرایط سخت یا دشوار، بهویژه در پاسخ به فشار یا چالش.
To endure or persist through challenging circumstances.
- verb
verb
معنی(verb):
To endure.
معنی(verb):
To toughen.
example
معنی(example):
او در طول تمرینات دشوار طاقت آورد.
مثال:
He toughed it out during the difficult training.
معنی(example):
او Winter را بدون گرمایش تحمل کرد.
مثال:
She toughed it through the winter without heating.
معنی فارسی کلمه toughed
:
متوقف نشدن یا تسلیم نشدن در شرایط سخت یا دشوار، بهویژه در پاسخ به فشار یا چالش.