معنی فارسی tousled
B1موهای شلوغ یا درهمریخته به وضعیتی اشاره دارد که عموماً با عدم حالت دادن به موها یا تأثیر عوامل محیطی ایجاد میشود.
Disordered or untidy, often referring to hair that looks messy.
- verb
- adjective
verb
معنی(verb):
To put into disorder; to tumble; to touse; to muss.
adjective
معنی(adjective):
(of hair etc) Unkempt, dishevelled or in disarray.
example
معنی(example):
موهایش به خاطر باد درهم ریخته بود.
مثال:
Her hair was tousled from the wind.
معنی(example):
چهره درهمریخته به مد تبدیل شد.
مثال:
The tousled look became fashionable.
معنی فارسی کلمه tousled
:
موهای شلوغ یا درهمریخته به وضعیتی اشاره دارد که عموماً با عدم حالت دادن به موها یا تأثیر عوامل محیطی ایجاد میشود.