معنی فارسی toxic/toxic

B2

به معنی چیزی که می‌تواند برای سلامتی یا محیط زیست مضر باشد؛ گاهی به رفتارها و روابط ناشایست نیز اطلاق می‌شود.

Referring to substances that are harmful or lethal to living organisms; sometimes used metaphorically to describe harmful behaviors or relationships.

example
معنی(example):

زباله‌های سمّی در رودخانه ریخته شد.

مثال:

The toxic waste was dumped in the river.

معنی(example):

رفتار سمّی او، همکاری با دیگران را دشوار کرد.

مثال:

His toxic behavior made it hard for others to work with him.

معنی فارسی کلمه toxic/toxic

:

به معنی چیزی که می‌تواند برای سلامتی یا محیط زیست مضر باشد؛ گاهی به رفتارها و روابط ناشایست نیز اطلاق می‌شود.