معنی فارسی trackpad

B1

صفحه لمسی روی لپ‌تاپ یا دستگاه‌های دیگر که به عنوان ورودی برای کنترل نشانگر استفاده می‌شود.

A touch-sensitive surface that serves as an input device for controlling the cursor on a computer screen.

noun
معنی(noun):

Touchpad

example
معنی(example):

تاچ پد لپ‌تاپ بسیار حساس است.

مثال:

The laptop's trackpad is very responsive.

معنی(example):

او استفاده از تاچ پد را به ماوس ترجیح می‌دهد.

مثال:

She prefers using a trackpad over a mouse.

معنی فارسی کلمه trackpad

: معنی trackpad به فارسی

صفحه لمسی روی لپ‌تاپ یا دستگاه‌های دیگر که به عنوان ورودی برای کنترل نشانگر استفاده می‌شود.